قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
بازیهای پاراآسیاییAsian Para Gamesواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که هر چهار سال یک بار و بعد از بازیهای آسیایی برای ورزشکاران دارای معلولیت جسمی برگزار میشود متـ . بازیهای آسیایی معلولان
حسانلغتنامه دهخداحسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مالک بن عبداﷲبن جابر، وی وزیر عبدالرحمان داخل مؤسس دولت اموی اندلس بود. جد وی عبداﷲ اهل مشرق و مملوک مروان بن حکم و آزادکرده ٔ او بود، حسان در 113 هَ . ق . بیست و پنج سال پیش از آمدن عبدالرحمان بن معاویه به ان
nestsدیکشنری انگلیسی به فارسیلانه، اشیانه، اسایشگاه، پاتوغ، نشیمن، پیچیدن، اشیانهای کردن، لانه ساختن، اشیان کردن، اشیان گرفتن، در محل محفوظی جای گرفتن
nestدیکشنری انگلیسی به فارسیلانه، اشیانه، اسایشگاه، پاتوغ، نشیمن، پیچیدن، اشیانهای کردن، لانه ساختن، اشیان کردن، اشیان گرفتن، در محل محفوظی جای گرفتن
اشیانلغتنامه دهخدااشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، که در 14 هزارگزی جنوب فلاورجان و 4 هزارگزی شوسه ٔ مبارکه به اصفهان واقع است و محلی جلگه ، معتدل و دارای <span class="hl" dir="ltr
اشیانلغتنامه دهخدااشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش لنگرود شهرستان لاهیجان که در 12000 گزی جنوب لنگرود و 2000 گزی باختر بجارپس واقع و منطقه ٔ جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و سکنه ٔ آن <span class="hl" d
اشیانلغتنامه دهخدااشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در جنوب باختری آن شهر واقع است و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : حدود: از شمال به کوه قلعه بزی و کوه دیزی (که خطالرأس آنها حد طبیعی این دهستان یا دهستان اشترجان است )، و از جنوب به رشته ارتفاعات بید
واشیانلغتنامه دهخداواشیان . (اِخ ) دهی است از دهستان بالا گریو بخش ملاوی شهرستان خرم آبادواقع در یازده هزارگزی جنوب شرقی ملاوی و بیست هزارگزی مشرق راه شوسه ٔ خرم به اندیمشک . ناحیه ای است کوهستانی با هوای معتدل و 500 تن سکنه . آب آن از چشمه و چاه ، محصول آن غلا
فراشیانلغتنامه دهخدافراشیان . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 31هزارگزی شمال جغتای و پنج هزارگزی شمال راه آهن . جلگه ومعتدل و دارای 910 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات
اشیانلغتنامه دهخدااشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، که در 14 هزارگزی جنوب فلاورجان و 4 هزارگزی شوسه ٔ مبارکه به اصفهان واقع است و محلی جلگه ، معتدل و دارای <span class="hl" dir="ltr
اشیانلغتنامه دهخدااشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش لنگرود شهرستان لاهیجان که در 12000 گزی جنوب لنگرود و 2000 گزی باختر بجارپس واقع و منطقه ٔ جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و سکنه ٔ آن <span class="hl" d
اشیانلغتنامه دهخدااشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در جنوب باختری آن شهر واقع است و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : حدود: از شمال به کوه قلعه بزی و کوه دیزی (که خطالرأس آنها حد طبیعی این دهستان یا دهستان اشترجان است )، و از جنوب به رشته ارتفاعات بید