خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اش
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: aš] 'aš ۱. ضمیر متصل مفرد غایب بهمعنیِ او، بهصورت مفعولی: خواندش، بردش.۲. ضمیر اضافی که در بعضی کلمات همزۀ آن ساقط میشود: کتابش، چشمش. اگر کلمه به های غیرملفوظ ختم شود همزه باقی میماند: اندیشهاش، خانهاش. اگر به کلمهای ملحق ش...
-
واژههای مشابه
-
آش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āš ۱. غذای آبکی که به اقسام مختلف با برنج و روغن و سبزی یا آرد و حبوبات و گاه با گوشت طبخ میکنند. هرگاه چیزی، از قبیل آلو، انار، کدو، کشک، ماست، و ماش، اضافه در آن بریزند، به نام آن خوانده میشود: آش آلو، آش انار، آش کدو، آش کشک، آش ماست،...
-
آش بچگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšbač[č]egān = جند۱ 〈 جند بیدستر
-
آش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšxāne آشپزخانه؛ مطبخ.
-
آش ولاش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšolāš ۱. [عامیانه] متلاشی؛ ازهمپاشیده.۲. [عامیانه] مرداری که از هم پاشیده و متلاشی شده.۳. زخم و جراحت که پر از چرک شده باشد.۴. مضطرب؛ بسیارناراحت.
-
واژههای همآوا
-
آش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āš ۱. غذای آبکی که به اقسام مختلف با برنج و روغن و سبزی یا آرد و حبوبات و گاه با گوشت طبخ میکنند. هرگاه چیزی، از قبیل آلو، انار، کدو، کشک، ماست، و ماش، اضافه در آن بریزند، به نام آن خوانده میشود: آش آلو، آش انار، آش کدو، آش کشک، آش ماست،...
-
عش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عِشاش] [قدیمی] 'a(o)š[š] آشیانۀ پرنده که از شاخههای نازک درخت درست میکند.
-
جستوجو در متن
-
گلوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گلونده› [قدیمی] galvand ۱. آنچه بهرَسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند.۲. چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آنها که به نخ کشیده باشند: ◻︎ خواجهٴ ما ز بهر گندهپسر / کرد از خایهٴ شتر گلوند (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۴).
-
گله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gal[l]e رمۀ گاو و گوسفند و سایر چهارپایان؛ رمه؛ گروه؛ دسته.
-
گله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [پهلوی: gilak] gele ۱. شکوه؛ شکایت.۲. اظهار دلتنگی.〈 گله کردن: (مصدر لازم) شکوه کردن؛ شکایت کردن.
-
گله آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفتمفعولی) gele'āmiz آمیختهبهگله و شکایت.
-
گلهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] (زیستشناسی) golhār گیاهی شبیه نیلوفر، دارای برگهای پهن و گلهای درشت سرخ و سفید و خوشبو که میان گلهای آن تخمهای ریز قرار دارد و بیشتر در تالابها میروید.