اصطخاملغتنامه دهخدااصطخام . [ اِ طِ ] (ع مص ) راست ایستادن مرد. (از اقرب الموارد). راست بر پای ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). منتصب و قائم بودن .
استیخاملغتنامه دهخدااستیخام . [ اِ ] (ع مص )گران و ناگوارد شدن طعام و جز آن . (منتهی الارب ). || ناگوارنده یافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || ناموافق آمدن جای . (تاج المصادربیهقی ). ناموافق آمدن هوای جائی با کسی . (زوزنی ).