اطلاعاتلغتنامه دهخدااطلاعات . [ اِطْ طِ ] (ع اِ)ج ِ اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود. || در تداول فارسی ، معلومات . دانستنیها. اخبار.- اداره ٔ اطلاعات ؛ اداره ٔ اخبار. سازمان تجسسات .- روزنامه ٔ اطلاعات ؛ نام روزنامه ٔ کثیرالانتش
اطلاعاتفرهنگ فارسی عمید۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
اطلاعاتinformationواژههای مصوب فرهنگستانآنچه به دگرگونی وضعیت در نظامهای طبیعی و ساختگی یا نشانهشناختی میانجامد متـ . اطلاع
بازی اطلاعاتکاملperfect information gameواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در بازی که در آن هر بازیگر به تمام اطلاعات لازم برای تصمیمگیری دسترسی دارد
سرمهمانبَرbellcaptain, headporterواژههای مصوب فرهنگستانفردی که بر کار مهمانبَرها نظارت دارد و اطلاعات لازم را به آنها میدهد
رادار زمینی تقربground-controlled approach radar, GCA radarواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانۀ فرود هواگرد که اطلاعات لازم را در اختیار خلبان میگذارد
پوشش 2cover 1واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهاقداماتی که برای حفاظت از کارکنان و طرحها و عملیات و تأسیسات در مقابل فعالیتهای اطلاعاتی دشمن و نیز در برابر نشت اطلاعات لازم است
رِنای پیکmessenger RNAواژههای مصوب فرهنگستانرِنای تکرشتهای رونویسیشده از دِنا که حاوی اطلاعات لازم برای ساختن پروتئین است اختـ . رِناپ mRNA
اطلاعاتلغتنامه دهخدااطلاعات . [ اِطْ طِ ] (ع اِ)ج ِ اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود. || در تداول فارسی ، معلومات . دانستنیها. اخبار.- اداره ٔ اطلاعات ؛ اداره ٔ اخبار. سازمان تجسسات .- روزنامه ٔ اطلاعات ؛ نام روزنامه ٔ کثیرالانتش
اطلاعاتفرهنگ فارسی عمید۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
اطلاعاتinformationواژههای مصوب فرهنگستانآنچه به دگرگونی وضعیت در نظامهای طبیعی و ساختگی یا نشانهشناختی میانجامد متـ . اطلاع
اطلاعاتلغتنامه دهخدااطلاعات . [ اِطْ طِ ] (ع اِ)ج ِ اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود. || در تداول فارسی ، معلومات . دانستنیها. اخبار.- اداره ٔ اطلاعات ؛ اداره ٔ اخبار. سازمان تجسسات .- روزنامه ٔ اطلاعات ؛ نام روزنامه ٔ کثیرالانتش
اطلاعاتفرهنگ فارسی عمید۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
خُردبومشناسی اطلاعاتmicro-ecology of informationواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ روابط متقابل فرد و سازمان و فنّاوری با محیط اطلاعاتی در مقیاس فردی در مسئولیتهای اجتماعی و حرفهای و شخصی
خنثیسازی فرماندهی و نظارت و ارتباطات و اطلاعاتcommand, control, communications, and intelligence erasingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی و بهرهبرداری و خنثیسازی نشانکها/ سیگنالهای ارسالی فرماندهی و نظارت و ارتباطات و اطلاعات دشمن اختـ . خنثیسازی فونات C3I-erasing
درخواست اطلاعاتrequest for information, RFIواژههای مصوب فرهنگستانسندی که در آن خریدار از تأمینکنندۀ بالقوه میخواهد تا اطلاعاتی را دربارۀ کالا یا خدمات یا توانمندیهای خود ارائه کند