لغتنامه دهخدا
اجتهار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسیار شمردن : اجتهر الجیش ؛ بسیار شمرد لشکر را. (منتهی الارب ). || دیدن بی پرده کسی را و دیداری یافتن او را: اجتهر الرجل . (منتهی الارب ). || پاک کردن ، چنانکه چاه را: اجتهر البئر؛ پاک کرد چاه را یا کشید همه ٔ آب آن را. (منتهی الارب ). || بزرگ داشتن