اذقیلغتنامه دهخدااذقی . [ اَ قا ] (ع ص ) فرس اذقی ؛ اسپ فروهشته گوش سست بینی . (منتهی الارب ). مؤنث : ذَقْواء.
ادغیماملغتنامه دهخداادغیمام . [ اِ ] (ع مص ) دیزه گردیدن به رنگ . به رنگ دیزه گردیدن . (منتهی الارب ).
ادغیماملغتنامه دهخداادغیمام . [ اِ ] (ع مص ) دیزه گردیدن به رنگ . به رنگ دیزه گردیدن . (منتهی الارب ).
ارغیانلغتنامه دهخداارغیان . [ اِ ](اِخ ) نام ناحیه ای به نیشابور. گویند دارای هفتادویک قریه بوده و کرسی و قصبه ٔ آن رادنیز باشد و گروهی از اهل علم و ادب بدانجا منسوبند. (معجم البل