لغتنامه دهخدا
اعانة.[ اِ ن َ ] (ع مص ) نزدیک شتر آمدن به اعانه . (منتهی الارب ). نزدیک شتر آمدن برای اعانت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اعانه ٔ ابل و جز آن ؛ پیش چشم کردن آن تا آن را بچشم ببیند یا دست بر بالای چشم داشتن چنانکه عادت نگریستن است برای دیدن کسی یا چیزی . (از متن اللغ