اعجوبهفرهنگ فارسی عمید۱. چیزی یا کسی که با تواناییها و ویزگیهایش مردم را به تعجب اندازد؛ شخص عجیب.۲. شگفتآور.
اعجوبةلغتنامه دهخدااعجوبة. [ اُ ب َ ] (ع ، اِ) کار شگفت و شگفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عجیب و آنچه مردم را در تعجب اندازد نه بغیر همزه [ یعنی عجوبة ] . (از مزیل الاغلاط از غیاث اللغات و آنندراج ). کار عجیب . (مؤید الفضلاء). اسم است مر چیزی را که شگفت آور باشد. (از اقرب الموارد). شگفت
اعجوبةدیکشنری عربی به فارسیچيز شگفت , شگفتي , تعجب , اعجاز , حيرت زده شدن , شگفت داشتن , شگفت , حيرت , اعجوبه , درشگفت شدن , حيرت انگيز , غريب
احزابهلغتنامه دهخدااحزابه . [ اَ ب َ ] (اِخ ) از قراء یمامه در دیار باهله و آن بین دو وادی واقع است و دارای دو شعبه بود که بعدها بیکدیگر متصل شده ، بنام ریب خوانده میشود. (مراصد).
اعجوبگیلغتنامه دهخدااعجوبگی . [ اُ ب َ / ب ِ ] (حامص ) بازیگری . (آنندراج ). || شگفتی . (ناظم الاطباء) : یا که باشد زنگی پیری که از اعجوبگی از زنخ یک دم فتد ریش سفید او بپا.وحید (از آنندراج ).