خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعراض کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سربر تافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرتابیدن، نافرمانی کردن ۲. اعراض کردن، تمرد کردن، اعراض کردن
-
معرض شدن
واژگان مترادف و متضاد
اعراض کردن، رویگردان شدن
-
پشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
اعراض، رویگردانی
-
سرباز زدن
واژگان مترادف و متضاد
امتناعورزیدن، تمرد کردن، سرپیچی کردن، اعراض کردن، سر برتافتن، رویگردان شدن ≠ اطاعت کردن، منقاد شدن
-
تبتل
واژگان مترادف و متضاد
۱. دنیاگریزی، از جهانبریدن، از مردم بریدن، اعراض از عالم، ترکازدواج کردن ۲. انقطاع (از دنیا و مردم)
-
برتافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیچیدن، تابدادن ۲. برگردانیدن، رو گردانیدن ۳. سرپیچیدن، اعراض کردن، روی برتافتن ۴. تمکین ن کردن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن ۵. تاب آوردن، تحمل کردن، برخود هموار کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن
-
تابیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن، پیچ و تاب دادن، تاب دادن، تافتن ۶. گرم شدن ۷. اعراض کردن، برتافتن،
-
تافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برافروختن، روشنشدن، برق زدن، درخشیدن ۲. افروختن، تابیدن، گداختن ۳. آزرده شدن، مکدر شدن، دلگیرشدن ۴. اعراض کردن، برگرداندن، رویبرگردانیدن ۵. تحمل کردن، تاب آوردن ۶. رشتن، تاب دادن، پیچیدن ۷. سرپیچی کردن، رویگردان شدن