لغتنامه دهخدا
افتلاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سخن شگفت آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). امر شگفت آوردن . (از اقرب الموارد). || سخت کوشیدن در دویدن چندان که از تیزی سرعت بشگفت آورد مردم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال : «مر یفتلق فی عدوه »؛ ای یأتی بالعجب من