افجللغتنامه دهخداافجل . [ اَ ج َ ] (ع ص ) آنکه میان هر دو پایش دوری باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تلسکوپ بیکانونafocal telescopeواژههای مصوب فرهنگستانتلسکوپی بدون کانون نهایی که در آن شیء و تصویر هر دو در بینهایت هستند
عدسی بیکانونafocal lensواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عدسی با توان همگرایی صفر که کانونهای آن در فاصلۀ بینهایت قرار دارند
فنجللغتنامه دهخدافنجل . [ ف َ ج َ ] (ع ص ) آنکه در رفتار پیش پاها را نزدیک نهد و پاشنه ها را دور. (منتهی الارب ). الرجل الافجح . (اقرب الموارد). || به معنی افجل است . (منتهی الارب ). رجوع به افجل شود.