افزارهdeviceواژههای مصوب فرهنگستان[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] هر دستگاه یا جزء دیگری که به رایانه متصل شود [علوم مهندسی] وسیلهای که برای انجام عملی خاص طراحی و ساخته شده باشد متـ . ابزار 2
پی افزارهلغتنامه دهخداپی افزاره . [ پ َ/ پ ِ اَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ستون (؟) : پی افزاره سیمین و زرین زده درون مشک و بیرون به زر آژده .اسدی .
افزارهآگاهdevice-awareواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نرمافزاری که از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن بهرهگیری میکند
افزارهآگاهیdevice awarenessواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی نرمافزار در بهرهگیری از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن
افزارۀ اشارهpointing deviceواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای گزینش عناصر بر روی پردۀ نمایش بهکمک اشارهگر
افزارهآگاهdevice-awareواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نرمافزاری که از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن بهرهگیری میکند
افزارهآگاهیdevice awarenessواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی نرمافزار در بهرهگیری از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن
افزارهرانdevice driverواژههای مصوب فرهنگستانجزئی نرمافزاری که دادهرسانی را در افزارۀ جانبی یا ارتباطی واپایش میکند
افزارهگردانdevice managerواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری که امکان واپایش افزارهها و افزارهرانها را در سامانۀ عامل فراهم میسازد
پی افزارهلغتنامه دهخداپی افزاره . [ پ َ/ پ ِ اَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ستون (؟) : پی افزاره سیمین و زرین زده درون مشک و بیرون به زر آژده .اسدی .
مجازیسازیvirtualizationواژههای مصوب فرهنگستانایجاد نمونۀ مجازی چیزی مانند سامانۀ عامل یا افزارۀ رایانش یا افزارۀ ذخیرهسازی یا افزارههای شبکه
ارتباط نقطهبهچندنقطهPoint-to-multipoint communicationواژههای مصوب فرهنگستانانتقال اطلاعات از یک افزاره یا نقطه به چند افزاره یا چند نقطه
حسگر راستاorientation sensorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که راستای عمودی یا افقی افزارههای همراه را حس میکند
تهبندend fittingواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که مقره را به سازة نگهدارنده یا رسانا یا افزاره یا مقرة دیگر متصل میکند
افزارهآگاهdevice-awareواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نرمافزاری که از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن بهرهگیری میکند
افزارهآگاهیdevice awarenessواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی نرمافزار در بهرهگیری از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن
افزارهرانdevice driverواژههای مصوب فرهنگستانجزئی نرمافزاری که دادهرسانی را در افزارۀ جانبی یا ارتباطی واپایش میکند
افزارهگردانdevice managerواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری که امکان واپایش افزارهها و افزارهرانها را در سامانۀ عامل فراهم میسازد
پی افزارهلغتنامه دهخداپی افزاره . [ پ َ/ پ ِ اَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ستون (؟) : پی افزاره سیمین و زرین زده درون مشک و بیرون به زر آژده .اسدی .