افلانیلغتنامه دهخداافلانی . [ اِ ] (اِخ ) نام ناحیه ایست در قضای زعفرانلو. نام جنگل بسیار بزرگی است در ولایت قسطمونی . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
پافلاگنیلغتنامه دهخداپافلاگنی . [ گ ُ ] (اِخ ) از چترپتی های ده گانه ٔ آسیای صغیر که از مشرق به چترپتی کاپادُس و از شمال به بحر اسود محدود و پایتخت آن سینُپ بود. این کشور از رود (هالیس ) سفلی مشروب میشد و مردم آن به بلادت و خشونت معروف بودند.
عفلانةلغتنامه دهخداعفلانة. [ ع َ ن َ ] (اِخ ) آبی است دیرینه نزدیک کوه عفلان . (از منتهی الارب ). نام چند آب است . رجوع به معجم البلدان شود.
عفلانلغتنامه دهخداعفلان . [ ع َ ] (اِخ ) نام کوهی است از آن ابوبکربن کلاب ، در نجد. (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ).
آفلونیالغتنامه دهخداآفلونیا. (اِ) اَفلونیا. فَلونیا. نام معجونی طبّی است منسوب به آفولن ، رب النوع روشنی و صنایع.