اقاج اکنیلغتنامه دهخدااقاج اکنی . [ اَ اَ ک َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سربند علیا بخش سربند شهرستان اراک ، دارای 271 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، انگور و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
اقیاظلغتنامه دهخدااقیاظ. [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قیظ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ قیظ، بمعنی شدت گرمای تابستان . (آنندراج ). رجوع به قیظ شود.
اکیاشلغتنامه دهخدااکیاش . [ اَک ْ ] (ع ص ، اِ) نوعی از جامه که رشته اش را دوباره ریسند همچو خز و پشم و جامه ٔ هیچ کاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اﷲکاجلغتنامه دهخدااﷲکاج . [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل ، در 8 هزارگزی خاور آمل . دشت و معتدل مرطوب است . سکنه ٔ آن 50 تن شیعه هستند که بمازندرانی و فارسی سخن میگویند. آب آن از رودخانه ٔ ه
عکازدیکشنری عربی به فارسیچوب زير بغل , عصاي زير بغل , محل انشعاب بدن انسان (چون زير بغل وميان دوران) , دوشاخه , هر عضو يا چيزي که کمک ونگهدار چيزي باشد , دوقاچ جلو وعقب زين , باچوب زيربغل راه رفتن , دوشاخه زير چيزي گذاشتن