لغتنامه دهخدا
اقالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) در نیمروز آب خورانیدن شتران را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || بیع را فسخ کردن یعنی بعد از فروختن چیزی خریدار و فروشنده برضای یکدیگر از اراده ٔ بیع درگذرند. (غیاث اللغات ). برانداختن بیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اقاله در لغت ، اسقاط و رفع ا