اقرنصاعلغتنامه دهخدااقرنصاع . [ اِ رِ ] (ع مص ) درپیچیده شدن بجامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || ورترنجیده شدن و نهان کردن . (از اقرب الموارد).
اقرنشاعلغتنامه دهخدااقرنشاع . [ اِ رِ ] (ع مص ) خردمند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سر برداشتن و سر جنبانیدن و شادمانی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).