اقصاصلغتنامه دهخدااقصاص . [ اِ ] (ع مص ) برخاستن نتوانستن از لاغری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || در پی قصاص کسی شدن و قریب گردانیدن او را بوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اقص امیر فلانا من فلان ؛ در پی قصاص او شد و قریب گردانید او را بوی و قادر نمود تا زخم کرد مانند زخم او یا
اقشاشلغتنامه دهخدااقشاش . [اِ ] (ع مص ) به شدن از بیماری چنانکه از جدری . || رفتن و شتافتن . || بسیار شدن خشکی در جایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
اکصاصلغتنامه دهخدااکصاص .[ اِ ] (ع مص ) گریختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شتافتن . و این معنی خاص ابن القطاع است . (از اقرب الموارد).
در پیلغتنامه دهخدادر پی . [ دَ پ َ / پ ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) در پس . در عقب . (آنندراج ). در دنبال . در اثر. (ناظم الاطباء). بر اثر: عَقر؛ در پی شکارافتادن . (از منتهی الارب ). || پیاپی : متکاوس ؛ در پی آمدن چهار حرکات به اجتماع دو سبب (در فن عروض ). اقتصاص