اقناسلغتنامه دهخدااقناس . [ اِ ] (ع مص ) نسبت کردن خود را بسوی نژادشریف با وجود خساست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اکناشلغتنامه دهخدااکناش . [ اِ ] (ع مص ) شتابانیدن کسی را در کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
پاکنویسفرهنگ فارسی معین(نِ) (اِ.) آن چه از روی پیش نویس یا چرکنویس به صورت پاکیزه و خوانا نوشته می شود.