التهابلغتنامه دهخداالتهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). افروخته شدن . (غیاث اللغات ). افروخته شدن . (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش . (مؤید الفضلاء) : اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل کش ز آب دیده افز
التهابفرهنگ فارسی عمید۱. افروخته شدن آتش؛ زبانه کشیدن آتش؛ برافروختن.۲. [مجاز] برافروختگی؛ خشم.۳. (پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن.
ملتحبلغتنامه دهخداملتحب . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) به راه فراخ رونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). رونده در راه فراخ . (ناظم الاطباء). و رجوع به التحاب شود.