alternatorدیکشنری انگلیسی به فارسیترانزیستور، الترناتور، تناوبگر، متناوب ساز، دستگاه تولید برق متناوب
alternatorsدیکشنری انگلیسی به فارسیژنراتورها، الترناتور، تناوبگر، متناوب ساز، دستگاه تولید برق متناوب
وسیلۀ برقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یلۀ برقی هویه، آلترناتور، استارت، استپ، پُل، کلید (برق)، رله، [◄بازکننده 263]، مقره، آداپتور، یکسوکننده، آمپرمتر، آمپرسنج، احساسگر، آکومولاتور، خازن، انباره، انبار، مدولهکننده، مدولاتور
تناوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ب، توالی، نوسان ریتم، ضربان، تپش، زدن، نبض، ضرب، ضرب آهنگ، وزن، ایقاع، بندترجیع، ترجیع تاب، منارجنبان، پاندول، آونگ، مترونم، آلترناتور یکنواختی، همگنی سلسله، سری تکرار غرش شیفت، دوره حرکت موجی، جزرومد، جریان برق متناوب، فاز، هرتز