الحاق حبهdomain fusionواژههای مصوب فرهنگستانتلفیق دو یا چند توالی ساختگی یا طبیعی نامرتبط در یک مولکول دِنای منفرد که حبههای پروتئین خاصی را رمزگذاری میکنند
الحاقلغتنامه دهخداالحاق . [ اِ ] (ع مص ) دررسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ). رسیدن . (منتهی الارب ). پیوستن به آخر چیزی . (از آنندراج ). ادراک . لَحق . لَحاق . (از اقرب الموارد). رسیدگی و وصول . رسیدن به کسی یا به چیزی . پیوستگی و اتصال . چسبیدگ
الهاکلغتنامه دهخداالهاک . [ اَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شاهرود و نیشابور میان میاندشت و عباس آباد. در فرهنگ جغرافیایی آمده : الهاک مزرعه ای است از بخش میامی شهرستان شاهرود، واقع در59 هزارگزی خاور میامی کنار شوسه ٔ شاهرود بمشهد. سکنه ٔ آن <span class="hl" dir
تحلیل الحاق حبهdomain fusion analysisواژههای مصوب فرهنگستانجستوجو و آشکارسازی پروتئینهای بههموابسته ازلحاظ عملکردی با تجزیهوتحلیل توالیها برای یافتن الگوهای حبهها
الحاقلغتنامه دهخداالحاق . [ اِ ] (ع مص ) دررسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ). رسیدن . (منتهی الارب ). پیوستن به آخر چیزی . (از آنندراج ). ادراک . لَحق . لَحاق . (از اقرب الموارد). رسیدگی و وصول . رسیدن به کسی یا به چیزی . پیوستگی و اتصال . چسبیدگ
الحاقلغتنامه دهخداالحاق . [ اِ ] (ع مص ) دررسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ). رسیدن . (منتهی الارب ). پیوستن به آخر چیزی . (از آنندراج ). ادراک . لَحق . لَحاق . (از اقرب الموارد). رسیدگی و وصول . رسیدن به کسی یا به چیزی . پیوستگی و اتصال . چسبیدگ
خط الحاقلغتنامه دهخداخط الحاق . [ خ َطْ طِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که نویسندگان در مقام الحاق کشند و این اصطلاح اهل دفاتر است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).