النجقلغتنامه دهخداالنجق . [ اَ ل َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودقات بخش مرکزی شهرستان مرند، در 26هزارگزی خاور مرند و 16 هزارگزی شوسه و راه آهن مرندبه تبریز. جلگه و سردسیر است . سکنه ٔ آن 2515</s
النجقلغتنامه دهخداالنجق . [ اَ ل َ ج َ ] (اِخ ) قلعه ای است در آذربایجان . (مرآت البلدان ج 1 ص 95). قلعه ٔ استواری است از توابع نخچوان . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 89). در تاریخ مغول این قلعه بصورت
النجقلغتنامه دهخداالنجق . [ اَ ل َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزج رود بخش عجب شیر شهرستان مراغه ، در 5 هزارگزی شمال خاوری عجب شیر، و 2 هزارگزی خاور شوسه ٔ مراغه به آذرشهر (دهخوارقان ). جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن <span c
النجیکلغتنامه دهخداالنجیک . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام قبل خان جدّ سوم چنگیزخان و بلغت مغول بمعنی رعیت پرور است و در بعض تواریخ مسطور است که جد سوم را النجیک گویند. (سنگلاخ ). و رجوع به الجنک خان شود.
النجوغلغتنامه دهخداالنجوغ . [ اَ ل َ ] (اِ) چوب عود. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 112 الف ). ظاهراً مصحف النجوج است . رجوع به النجوج و النجوخ و النجج شود.
النجهلغتنامه دهخداالنجه . [ اَ ل َ ج َ ] (اِخ ) رجوع به النجق و النجک و تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 157 و اخبارالدولة السلجوقیة ص 197 شود.
النجقلغتنامه دهخداالنجق . [ اَ ل َ ج َ ] (اِخ ) قلعه ای است در آذربایجان . (مرآت البلدان ج 1 ص 95). قلعه ٔ استواری است از توابع نخچوان . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 89). در تاریخ مغول این قلعه بصورت