الهوةلغتنامه دهخداالهوة. [ اُ هَُ وْ وَ ] (ع اِ) بازیچه . اُلهیَّة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنچه بدان بازی کنند.
مجهول الهویهفرهنگ فارسی معین(مَ لُ لْ هُ یِّ) [ ع . مجهول - الهویة ] (ص .) آن که یا آن چه هویت یا نام و نشان او نامعلوم باشد، ناشناس .
الهیةلغتنامه دهخداالهیة. [ اُ هی ی َ ] (ع اِ) بازیچه . اُلهوَّة. (منتهی الارب ). آنچه بدان بازی کنند. (از اقرب الموارد).
حمةلغتنامه دهخداحمة. [ ح ُم م َ ] (ع اِ) از رنگهای اسبست و هو مابین الدهمة والکمنة و دون الهوة [ الحوة ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نیش کژدم . (منتهی الارب ). || زهر کژدم . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). لغتی است در حمه بتخفیف میم . || تب . || سیاهی . (منتهی الارب ). نامی است به معن
بذرلغتنامه دهخدابذر. [ ب َ ] (ع اِ) دانه ای که برای تخم ریزی نگاه دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). هر تخمی که از نخود کوچکترباشد. (غیاث اللغات ). هر دانه ای که در زمین کاشته شود. (از ذیل اقرب الموارد). تخم . (یادداشت مؤلف ).- بذر آخرت و عقبی ؛