امضحلاللغتنامه دهخداامضحلال . [ اِ ض ِ ] (ع مص ) نیست شدن و رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقلوب اضمحلال و به معنی آن در زبان کلابیون . (از اقرب الموارد).
امذلاللغتنامه دهخداامذلال . [ اِ ذِ ] (ع مص ) سست و فروهشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سست شدن پای . (از اقرب الموارد). سست شدن مفاصل . (اساس از اقرب الموارد). سستی اندام و جز آن . (آنندراج ).