امورغیلغتنامه دهخداامورغی . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) زیتار. ثفل الزیت . (ترجمه ٔ فرانسوی مفردات ابن بیطار). برومی عکرالزیت است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) .