انبوسشلغتنامه دهخداانبوسش . [ اَم ْ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از انبوسیدن ، انبودن . (فرهنگ اسدی از یادداشت مؤلف ). نشأت . بعث . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انبوسیدن و انبودن شود.
انبساسلغتنامه دهخداانبساس . [ اِم ْ ب ِ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پراکنده شدن ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انبثاث . (از اقرب الموارد). || رفتن آب بزمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
انبودنلغتنامه دهخداانبودن . [ اَم ْ دَ ] (مص ) آفریدن . (فرهنگ فارسی معین ). انبوشتن است که آفریدن باشد. (احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1052 حاشیه ٔ 2). انبوشش . (نسخه ای از لغت اسدی از یادداشت مؤ