انبوهه 2crowd 1واژههای مصوب فرهنگستانجمع نسبتاً زیادی از مردم که در مدتی معین در مکان واحدی به سر میبرند و کانون توجه مشترکی دارند
رفتار انبوههcrowd behaviourواژههای مصوب فرهنگستانرفتار گروهی از مردم که بهدلیل رخداد یا موضوع مشترکی در مکان واحد برای مدت معین گرد هم میآیند
انبوهۀ کانیاییmineral aggregateواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از یک یا چند دانۀ بلوری در یک سنگ رسوبی نارس
انبوهه 1aggregate 2واژههای مصوب فرهنگستانگروهی از گونههای مختلف مانند قطرات یا حبابها یا ذرات یا مولکولها که بهنحوی کنار هم گرد آمدهاند
رفتار انبوههcrowd behaviourواژههای مصوب فرهنگستانرفتار گروهی از مردم که بهدلیل رخداد یا موضوع مشترکی در مکان واحد برای مدت معین گرد هم میآیند