پانتنلغتنامه دهخداپانتن . [ ت َ ] (اِخ ) کرسی سِن . از ناحیه ٔ سن دنی دارای 39190 تن سکنه و راه آهن شرقی فرانسه از آن گذرد.
پانتنلغتنامه دهخداپانتن . [ ت ِ] (اِخ ) (قدیس ...) یکی از پیشوایان دین مسیح . مولد در حدود سال 240 م . و وفات در حوالی سنه ٔ 306 به اسکندریه . وی نخست طریقه ٔ حکمای رواقی داشت . و سپس قبول دین ترسائی کرد. و دمتریوس پادشاه اسکن
انتنلغتنامه دهخداانتن . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) گَنَده تَر. (یادداشت مؤلف ).- امثال : انتن من الجورب . انتن من العذره .انتن من مرقات الغنم .
انتنلغتنامه دهخداانتن . [ اَ ت َ ن َ ] (ع فعل تعجب ) ما انتنه ؛چه بدبوی است آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
انتنلغتنامه دهخداانتن . [ اَ ت ُن ْ ن َ ] (ع ضمیر) جمع مؤنث ضمیر مخاطب ، یعنی شما جماعت زنان . شما زنان .
انتنلغتنامه دهخداانتن . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) گَنَده تَر. (یادداشت مؤلف ).- امثال : انتن من الجورب . انتن من العذره .انتن من مرقات الغنم .
انتنلغتنامه دهخداانتن . [ اَ ت َ ن َ ] (ع فعل تعجب ) ما انتنه ؛چه بدبوی است آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
انتنلغتنامه دهخداانتن . [ اَ ت ُن ْ ن َ ] (ع ضمیر) جمع مؤنث ضمیر مخاطب ، یعنی شما جماعت زنان . شما زنان .
داباهانتنلغتنامه دهخداداباهانتن . [ ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند به معنی خندیدن باشد. (برهان ). این کلمه هزوارش و صحیح آن داباهونستن است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
زرهانتنلغتنامه دهخدازرهانتن . [ زَ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند بمعنی زاییدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هزوارش «زرهونی تن » و «زرهون تن » ، پهلوی «زاتن » و بنابراین اصل «زرهون تن » است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ژول گانتنلغتنامه دهخداژول گانتن . [ ت َ ] (اِخ ) از خاورشناسان فرانسوی طابع تمام باب چهارم تاریخ گزیده در تاریخ سلاطین اسلامی ایران با اصل فارسی بضمیمه ٔ ترجمه ٔ فرانسوی در سال 1903 م . در پاریس . (ترجمه ٔ ادبیات برون ج 3 ص <span
مانتنلغتنامه دهخدامانتن . [ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) مورخ و یکی از کاهنان بزرگ مصر و معاصر بطلمیوس اول بود (قرن سوم پیش از میلاد و اوایل قرن چهارم ) و در ایجاد هم آهنگی و اتحاد بین مذهب یونانیها و مصریهای قدیم کمکهای معنوی بسیار به وی کرد و بر اثر آن پرستشی ایجاد شد که به پرستش «شاراپیش » معروف گردید.
لامانتنلغتنامه دهخدالامانتن . [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی پستاندار آبزی علفخوار از جنس قطاس ها که در رودخانه های افریقاو امریکای استوائی میزید. حوت ذوثدیین . دب ّالبحر.