انجیلیلغتنامه دهخداانجیلی . [ اَ] (اِ) درختی از تیره ٔ انجیلی ها که در جنگلهای شمال ایران وجود دارد. تو. توی . توئی آسوندار. (فرهنگ فارسی معین ). درخت انجیلی تا اندازه ای سایه پسند است .جست فراوان میدهد ولی جستهای آن بهم جوش میخورند و چوب آن ارزش صنعتی خود را از دست میدهد. توانایی جوش خوردن شاخ
انزلیلغتنامه دهخداانزلی . [اَ زَ ] (اِخ ) بندر پهلوی . منسوب بدان در زبان محلی انزلیجی یا انزلیچی است . رجوع به بندر پهلوی شود.
انجيليدیکشنری عربی به فارسیانجيلي , پروتستان , پيرو اين عقيده که رستگاري و نجات دراثرايمان به مسيح بدست ميايد نه دراثر کردار و اعمال نيکو , مژده دهنده
اَنجیلیParrotiaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از اَنجیلیانِ درختی با برگهای خزاندار که فقط یک گونه دارد و در جنگلهای شمال ایران بهصورت پراکنده میروید
علی حنظلیلغتنامه دهخداعلی حنظلی . [ ع َ ی ِ ح َ ظَ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم حنظلی سمرقندی . رجوع به علی سمرقندی شود.
انجیلینلغتنامه دهخداانجیلین . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان با 341 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و چشمه و محصول آن غلات دیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
انجيليدیکشنری عربی به فارسیانجيلي , پروتستان , پيرو اين عقيده که رستگاري و نجات دراثرايمان به مسيح بدست ميايد نه دراثر کردار و اعمال نيکو , مژده دهنده
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکودیکشنری فارسی به عربیانجيلي
انجیلینلغتنامه دهخداانجیلین . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان با 341 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و چشمه و محصول آن غلات دیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
چهارانجیلیلغتنامه دهخداچهارانجیلی . [ چ َ اِ ] (اِخ ) دیاتسارون : چنانکه یک لفظ فروگذاشته نشد از چهارانجیلی ، الا همه درین کتاب ضبط شده . (دیباچه ٔ دیاتسارون ).