خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انحصار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انحصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enhesār ۱. درگنجیدن در چیزی.۲. محدود بودن.۳. (اقتصاد) اختصاصی بودن مالکیت چیزی یا امتیاز کاری یا فروش کالایی به کسی یا مؤسسهای معین.
-
جستوجو در متن
-
منحصر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monhaser انحصاریافته؛ محدود؛ محصور.
-
حصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hasr ١. دور چیزی را گرفتن؛ احاطه کردن: حصر آبادان.٢. شمارش کردن.٣. انحصار.
-
قاچاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] qāčāq ۱. خریدوفروش کالاهایی که معاملۀ آنها در انحصار دولت یا ممنوع است.۲. وارد کردن یا صادر کردن کالاهایی که ورود و صدور آنها ممنوع است.۳. (صفت) ویژگی کالایی که معاملۀ آن ممنوع باشد.