اندلافلغتنامه دهخدااندلاف . [ اِ دِ ] (ع مص ) ریخته شدن . (آنندراج ). انصباب . (از اقرب الموارد). اندلف علی اندلافاً؛ ریخته شد برمن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
پاندلفلغتنامه دهخداپاندلف . [ دُ ] (اِخ ) نام چهار تن از حکمرانان لُمباردی و مشهورترین آنان پاندلف اول است که ملقب به «آهنین سر»میباشد و از 961 تا 981م . در کاپو حکم رانده است . اوبا مساعدت امپراطور اوتون اول به مملکت خویش وسعت
مندلفلغتنامه دهخدامندلف . [ م ُ دَ ل ِ ] (ع ص ) شیر خرامان و آهسته رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ریخته شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اندلاف شود.