اندوختهلغتنامه دهخدااندوخته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) گردکرده و جمعکرده . (مؤید الفضلاء). حاصل شده و یافته شده و کسب شده و بدست آورده شده . (ناظم الاطباء). الفغده . الفنجیده . نهاده . برنهاده . (یادداشت مؤلف ). جمعشده . فراهم آمده . || پس اندازشده . ذخیره شده
اندوختهفرهنگ فارسی عمید۱. ذخیره؛ پساندازشده.۲. (بانکداری) پولی که در شرکتها یا بانکها برای احتیاط ذخیره میکنند؛ رزرو.
اندوختهدیکشنری فارسی به انگلیسیhoard, supply, nest egg, reserved, reserves, reservoir, savings, stockpile, store
ذخیرهگاهreserve2واژههای مصوب فرهنگستانناحیه یا بخشی از زمین یا اراضی، که برای اهداف خاص و غیرتجاری، معمولاً در حمایت از گونههای گیاهی و جانوری، بهطور مجزا مدیریت میشود متـ . اندوختگاه