انزقابلغتنامه دهخداانزقاب . [ اِ زِ ] (ع مص ) درآمدن کلاکموش در سوراخ خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درآمدن در سوراخ . (آنندراج ). داخل شدن موش دشتی در سوراخ . (از اقرب الموارد). انزقاب جرذ در حجر؛ درآمدن کلاکموش در سوراخ . (یادداشت مؤلف ).
انزکابلغتنامه دهخداانزکاب . [ اِ زِ ] (ع مص ) درآمدن در زمین پست یا در مغاک . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انزباقلغتنامه دهخداانزباق . [ اِ زِ ] (ع مص ) درآمدن در خانه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درآمدن . (آنندراج ). درآمدن . داخل شدن (در خانه ) و آن مقلوب انزقاب است . (از اقرب الموارد). یقال : انزبق فی البیت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).