انزواطلبisolationistواژههای مصوب فرهنگستان1. فرد معتقد به انزواطلبی دولت 2. دولتی که از مشارکت فعال در امور بینالملل دوری میجوید
زاویهنشینفرهنگ مترادف و متضادانزواطلب، خلوتگزین، خلوتنشین، خلوتی، رهبان، گوشهگیر، گوشهنشین، معتزل، معتکف، منزوی
مردمگریزفرهنگ مترادف و متضاد۱. گوشهگیر، گوشهنشین، منزوی، انزواجو، انزواطلب، عزلتگزین ≠ انساندوست، مردمستان، مردمآمیز، مردمدوست ۲. معاشرتی
کناره نشینلغتنامه دهخداکناره نشین . [ ک َ /ک ِ رَ / رِ ن ِ ] (نف مرکب ) گوشه نشین . انزواطلب . || ساحل نشین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
گوشهگیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی منزوی، گوشهنشین، ایزوله، معتکف، تارک دنیا، درویش، ریاضتکش انزواطلب، مردمگریز بازنشسته محجبه، آفتاب مهتاب ندیده، محفوظ