انسفاقلغتنامه دهخداانسفاق .[ اِ س ِ ] (ع مص ) باز شدن در. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در فاشدن . (تاج المصادر بیهقی ).
انسفاکلغتنامه دهخداانسفاک . [ اِ س ِ ] (ع مص ) ریخته شدن خون و اشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انصفاقلغتنامه دهخداانصفاق . [اِ ص ِ ] (ع مص ) بازگشتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). انصراف و ارتداد. (از اقرب الموارد).
منسفقلغتنامه دهخدامنسفق . [ م ُ س َ ف ِ ] (ع ص ) در باز شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). در باز شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انسفاق شود.
باز شدنلغتنامه دهخداباز شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضد بسته شدن . گشایش یافتن . مفتوح شدن : بروی خود در طماع باز نتوان کردچو باز شد، به درشتی فراز نتوان کرد. سعدی (از ارمغان آصفی ).- باز شدن آسمان ؛ گشاده شدن