25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
اهل انضباط
نظم دهنده
انضباطی
بی انضباطی
بی انضباطی
بی انضباطی
بیشتر بدانید
abboccato
melastoma
cohabitant
دل آرام
بریدن به بخش های کوچک
شکرک،()زدن
جستوجوی همآوا
انضباطی
دیکشنری فارسی به عربی
تاديبي , صارم
انضباطی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
disciplinary
بی انضباطی
فرهنگ فارسی عمید
بینظموترتیب بودن؛ بینظمی.
بی انضباطی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
indiscipline
بی انضباطی
فرهنگ سره
نا به سامان
بیشتر
۳۶ واژه همآوا
جستوجوی مشابه
انضباطی
دیکشنری فارسی به عربی
تاديبي , صارم
انضباطی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
disciplinary
بی انضباطی
فرهنگ فارسی عمید
بینظموترتیب بودن؛ بینظمی.
بی انضباطی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
indiscipline
بی انضباطی
فرهنگ سره
نا به سامان
بیشتر
۱ واژه مشابه
جستوجوی متن
disciplinarity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انضباطی
civilisable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انضباطی
disciplinative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انضباطی
disangelical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انضباطی
constrictive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انضباطی
بیشتر
۲۱ واژه در متن