انفتاللغتنامه دهخداانفتال . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) تافته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی )(از اقرب الموارد). فتیله گشتن . (یادداشت مؤلف ).
منفتللغتنامه دهخدامنفتل . [ م ُ ف َ ت ِ ] (ع ص ) تافته شونده . (آنندراج ). تافته شده و پلیته شده . رجوع به انفتال شود. || برگشته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).