انقساملغتنامه دهخداانقسام . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بخش بخش شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بخشیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). حصه حصه شدن و بخش بخش شدن . (غیاث اللغات ). بخشیده گشتن . (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) توزیع و تقسیم و بخش بخش شدگی . (ناظم الاطباء).
انقصاملغتنامه دهخداانقصام . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) شکسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شکسته شدن چیزی چنانکه اجزای آن از هم جدا نشود. (از آنندراج ).
قابلیت قسمتلغتنامه دهخداقابلیت قسمت . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ق ِم َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل انقسام بودن . قابلیت تقسیم . قابلیت تجزیه (اصطلاح ریاضی و فلسفه ).
دودستگیلغتنامه دهخدادودستگی . [ دُ دَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دودسته . دودرزی . دوتیرگی . انقسام به دو گروه . تعصب میان دو گروه . اختلاف عقیده بین دو گروه . اختلاف و دوعقیدگی بین دو گروه . اختلاف رأی . عدم اتفاق واتحاد. (از یادداشت مؤلف ). رجوع
صخره محلقوتلغتنامه دهخداصخره محلقوت . [ ] (اِخ ) (سنگ انقسام ) قلعه ای است طبیعی که در دشت معون در جنوب شرقی حبرون واقع است (سموئل 23: 38). داود در آنجا از دست شاؤل بطور عجیب رهایی یافت و بنا بر تحقیق اهل دانش صخره ٔ مرقوم در وادی
قضایالغتنامه دهخداقضایا. [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قضیه . (منتهی الارب ).- قضایا قیاساتها معها ؛ قضایائی است که عقل در آنها به واسطه ٔ امری که از ذهن غایب نمیگردد هنگام تصور طرفین حکم کند، چنانکه گوئیم چهارجفت است و این حکم به واسطه ٔ وسطی است که همواره در ذهن ما حاضر است
پوتمکینلغتنامه دهخداپوتمکین . [ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) یکی از مارشالهای معروف روسیه . وی در سایه ٔ حسن و جمال خود منظور نظر کاترین دوم بود. در سال 1773 م . در محاربه ٔ با دولت عثمانی فاتح شد و به رتبه ٔ مشیری و عنوان پرنسی نایل و مورد لطف امپراتریس گردید و بعد به مقام