انقضاعلغتنامه دهخداانقضاع . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) دور شدن و بعید گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دور شدن . (از اقرب الموارد).
انقداحلغتنامه دهخداانقداح . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) آتش زدن . (ناظم الاطباء). آتش بیرون شدن از آتش زنه . (یادداشت مؤلف ).
انقداعلغتنامه دهخداانقداع . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بازایستادن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). استحیاء. (از اقرب الموارد). واایستیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
منقضعلغتنامه دهخدامنقضع. [ م ُ ق َ ض ِ ] (ع ص ) دورشونده و بعید. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دورشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انقضاع شود.