انوءلغتنامه دهخداانوء. [ اَ وَ ] (ع ص ) کسی که دارای علم انواء بود. (ناظم الاطباء). دانای انواء. (منتهی الارب ). || (ن تف ) داناتر به انواء: ما بالبادیة انوء منه ای اعلم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به انواء شود.
پیانوی دیواریupright pianoforte, vertical pianoforte, upright pianoواژههای مصوب فرهنگستانپیانویی که در آن صفحۀ سیمها و صفحۀ صوتی و جعبۀ صوتی همه، عمودی قرار گرفتهاند
پیانوی کنسرتیgrand piano (it.)واژههای مصوب فرهنگستانپیانویی بزرگ به شکل بال پرنده که در آن صفحۀ سیمها افقی قرار گرفته است
نوءلغتنامه دهخدانوء. [ ن َ / نُو وْ ءْ ] (ع مص ) برخاستن به کوشش و مشقت تمام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). به گرانی برخاستن .(تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 102) (زوزنی ) (صرا