خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انکار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جحود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] johud ۱. انکار کردن؛ تکذیب کردن.۲. انکار کردن امری یا حق کسی با علم به آن.
-
استنکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estenkār شناختن کسی را منکر شدن؛ انکار کردن.
-
جحد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jahd ۱. (فقه) خیانت در امانت.۲. [قدیمی] انکار کردن؛ تکذیب کردن.
-
الحاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'elhād از دین برگشتن؛ انکار خداوند کردن؛ کفر و بیدینی.
-
حاشا
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] hāšā در مقام انکار به کار برده میشود؛ مبادا؛ هرگز: ◻︎ حاشا که من از جوروجفای تو بنالم / بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت (حافظ: ۱۹۶).〈حاشا کردن: (مصدر متعدی) انکار کردن.
-
تکذیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] takzib ۱. مطلبی را دروغ دانستن و انکار کردن.۲. [قدیمی] کسی را دروغگو ساختن؛ نسبت دروغگویی به کسی دادن.
-
طعنه زنان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی. فارسی] ta'nezanan در حال طعنه زدن و سرزنش کردن: ◻︎ با هزار انکار میرفتند راه / زیر لب طعنهزنان بر کار شاه (مولوی: ۵۱۰).
-
جر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹جرجر› jer صدای پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه، و امثال آنها.〈 جر خوردن: (مصدر لازم)۱. پاره شدن پارچه یا کاغذ.۲. شکاف برداشتن.〈 جر دادن: (مصدر متعدی) پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه، و امثال آنها.〈 جر زدن: (مصدر لازم)۱. ...
-
رد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ردّ] rad[d] ۱. قبول نکردن؛ نپذیرفتن.۲. بازگرداندن؛ بازدادن.۳. انکار کردن چیزی با دلیل و برهان.۴. (اسم) نشان؛ اثر.۵. (صفت) مخالف؛ منفی: جواب رد.۶. غیرقابلقبول؛ مردود: این نظریه رد است.۷. [عامیانه] قبول نشده در امتحان و مانند آن.&lan...
-
آستین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آستن، آستیم، آستم، آستی› 'āstin ۱. قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را میپوشاند.۲. [قدیمی] دهانۀ خیک و مشک.۳. [قدیمی] طریقه و راه.〈 آستین افشاندن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. اشاره کردن.۲. اجازه دادن؛ رخصت دادن: ◻︎ به یغما ملک آستین برفش...