انگوریلغتنامه دهخداانگوری . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر انگوریه (آنکارا) که امروز پایتخت ترکیه است و آنقره یا آنکارا نامیده می شود.
انگوریفرهنگ فارسی عمید۱. تهیهشده از انگور: شراب انگوری.۲. (اسم، صفت نسبی) انگورفروش.۳. (اسم، صفت نسبی) صاحب باغ انگور.
پانورژلغتنامه دهخداپانورژ.(اِخ ) قهرمانی از داستان پانتاگروئل تألیف رابله . و گوسفند پانورژ چون مَثَلی است و از آن تَعَبﱡد و تقلید علی العمیا خواهند.
انوریلغتنامه دهخداانوری . [ اَ وَ ] (اِخ ) علی بن محمدبن اسحاق ابیوردی ملقب به اوحدالدین . از شاعران نامی است . در نام وی و نام پدرش اختلاف است . محمد عوفی در تذکره ٔ لباب الالباب نام پسر و پدر هردو را محمد دانسته و هدایت صاحب مجمع الفصحاء نام خودش را علی و نام پدرش را اسحاق گفته است و ظاهراً
باغ انگوریلغتنامه دهخداباغ انگوری . [ اَ ] (اِخ ) نام تاکستانی میان کرج و قزوین بر کنار شوسه ٔ قزوین به تهران .
انگوریهلغتنامه دهخداانگوریه . [اَ ری ی َ ] (اِخ ) یا انقره یا آنکورا (امروزه آنکارا گفته می شود) پایتخت فعلی ترکیه ، واقع در آناطولی مرکزی ، این شهر از زمان حتی ها (قومی قدیم که در هزاره ٔ دوم قبل از میلاد بر قسمت اعظم آسیای صغیر و سوریه فرمانروایی داشتند) اهمیت داشت . در دوره ٔ رومیها کرسی ایال
انگوریانVitaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از انگورسانان بالارونده یا درختچهای یا بهندرت علفی با پانزده سرده و 700 گونه که در سراسر جهان میرویند؛ برگهای آنها همیشهسبز یا خزاندارِ غالباً ساده و گاهی مرکب با آرایش متقابل یا متناوب است و گلهایشان منظم و معمولاً چهار یا پنجپر است
باغ انگوریلغتنامه دهخداباغ انگوری . [ اَ ] (اِخ ) نام تاکستانی میان کرج و قزوین بر کنار شوسه ٔ قزوین به تهران .
انگوریهلغتنامه دهخداانگوریه . [اَ ری ی َ ] (اِخ ) یا انقره یا آنکورا (امروزه آنکارا گفته می شود) پایتخت فعلی ترکیه ، واقع در آناطولی مرکزی ، این شهر از زمان حتی ها (قومی قدیم که در هزاره ٔ دوم قبل از میلاد بر قسمت اعظم آسیای صغیر و سوریه فرمانروایی داشتند) اهمیت داشت . در دوره ٔ رومیها کرسی ایال
انگوریانVitaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از انگورسانان بالارونده یا درختچهای یا بهندرت علفی با پانزده سرده و 700 گونه که در سراسر جهان میرویند؛ برگهای آنها همیشهسبز یا خزاندارِ غالباً ساده و گاهی مرکب با آرایش متقابل یا متناوب است و گلهایشان منظم و معمولاً چهار یا پنجپر است
باغ انگوریلغتنامه دهخداباغ انگوری . [ اَ ] (اِخ ) نام تاکستانی میان کرج و قزوین بر کنار شوسه ٔ قزوین به تهران .
بلورهای خوشهانگوریbotryoidal crystalsواژههای مصوب فرهنگستانبلورهای گویچهای که بهصورت خوشۀ انگور در کنار هم قرار میگیرند