احتماملغتنامه دهخدااحتمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوهگین شدن بشب و بخواب نرفتن از اندوه . بیخواب ماندن . || گرم نشدن چشم و بی خواب ماندن بی آنکه درد باشد.
اعتماملغتنامه دهخدااعتمام . [ اِ ت ِ ](ع مص ) عمامه بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عمامه بر سر بستن . (آنندراج ). عمامه دربستن . (المصادر زوزنی ). عمامه در سر بستن . (تاج المصادر بیهقی ). پوشیدن عمامه بر سر. و منه : «اعتمت الاکام بالنبات ». (ازاقرب الموارد). || کف برآوردن شیر. (منتهی الا
اهتماملغتنامه دهخدااهتمام . [اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوه مند شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اندوهگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ). اندوه خوردن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف ص 2). || غمخوارگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء).
اهتمام ورزیدنلغتنامه دهخدااهتمام ورزیدن . [ اِ ت ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام کردن . کوشیدن . سعی نمودن .
أخَذَ بِعَينِ الإعتبارِدیکشنری عربی به فارسیاهتمام ورزيد , اهميت داد , مورد توجه قرار داد , مدّ نظر قرار داد , بجا دانست , در نظر گرفت , منظور داشت , جد گرفت
فیروزشاه تغلقلغتنامه دهخدافیروزشاه تغلق . [ هَِ ت ُ ل ُ ] (اِخ ) از شاهان دهلی بوده که در 1351 م . جلوس کرده و در ایجادو تعمیر ابنیه و شهرها و مساجد اهتمام ورزید. وفات وی را به سال 1388 م . نوشته اند. (از اعلام المنجد).
مارتینلغتنامه دهخدامارتین . (اِخ ) مارتین تئودور هوتسما . مستشرق هلندی . وی زبان عربی و فارسی و ترکی را می دانست و در دانشگاه «اوترخت » تدریس می کرد و از اولین کسانی است که در سال 1906 م . به ایجاد دائرةالمعارف اسلامی همت گماشت . اوراست : فهرست کتابهای شرقی محف
اصفهانلغتنامه دهخدااصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام شهر بدین صورتها آمده است : انزان . گابیان . گابیه . جی . اسپاهان . سپاهان . اسپهان . صفاهان . اسفاهان . اصفاهان . اسبهان . اسفهان . اسباهان . اصبهان . در کتب تاریخی قدیم بنام گابا یا کی معرفی گردیده است . در قدیم آنرا اسپادانا میگفتند . در دائرة
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میلاد دخت گرامی پیامبر، حضرت فاطمه ٔ زهرا (س ) سال 132
اهتماملغتنامه دهخدااهتمام . [اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوه مند شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اندوهگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ). اندوه خوردن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف ص 2). || غمخوارگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء).
اهتمامدیکشنری عربی به فارسیهايهوي , سروصدا , نق نق زدن , اشوب , نزاع , هايهو کردن , ايراد گرفتن , خرده گيري کردن , اعتراض کردن , بهره , تنزيل , سود , مصلحت , دلبستگي , علا قهعلا قمند کردن , ذينفع کردن , بر سر ميل اوردن
اهتمامفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - کوشش کردن . 3 - تیمار داشت .4 - کوشش ، ج . اهتمامات .
اهتمامفرهنگ مترادف و متضاد۱. تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، جهد، سعی، کوشش، مجاهدت، مساعی ۲. تیمارداری، دلبستگی، غمخواری، همتگماری
اهتماملغتنامه دهخدااهتمام . [اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوه مند شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اندوهگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ). اندوه خوردن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف ص 2). || غمخوارگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء).
اهتمامدیکشنری عربی به فارسیهايهوي , سروصدا , نق نق زدن , اشوب , نزاع , هايهو کردن , ايراد گرفتن , خرده گيري کردن , اعتراض کردن , بهره , تنزيل , سود , مصلحت , دلبستگي , علا قهعلا قمند کردن , ذينفع کردن , بر سر ميل اوردن
اهتمامفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - کوشش کردن . 3 - تیمار داشت .4 - کوشش ، ج . اهتمامات .
اهتمامفرهنگ مترادف و متضاد۱. تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، جهد، سعی، کوشش، مجاهدت، مساعی ۲. تیمارداری، دلبستگی، غمخواری، همتگماری