خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهمال کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فروگذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹فروگذاشت› [مجاز] forugozār کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال میکند.〈 فروگذار کردن: (مصدر لازم) [مجاز] مضایقه کردن؛ کوتاهی کردن.
-
فرویش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹پرویش› [قدیمی] farviš ۱. درنگ؛ تٲخیر.۲. غفلت.۳. قصور و اهمال در کاری: ◻︎ گه از لب شربتی ندْهی، به کشتن همی نمیارزم / چرا در کارهات آخر چنین فرویش میباشد؟ (امیرخسرو: ۲۲۶).۴. غافل.۵. اهمالکننده.