پیشآهنگ ناوگان،پیشآهنگfleet leaderواژههای مصوب فرهنگستانهواگردی که دارای بیشترین پرواز در هر ناوگان است
آهنگلغتنامه دهخداآهنگ . [ هََ ] (اِ) قصد. عزم . عزیمت . عمد. (ادیب نطنزی ). تعمد. نیت . بسیج . تأمیم . استواء. اندیشه .توجه به . برفتن بسوی . حرد. نحو. اراده : خسرو غازی آهنگ بخارا داردزده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه . بهرامی .ب
پاهنگلغتنامه دهخداپاهنگ . [ هََ ] (اِ مرکب ) پاسنگ . پاچنگ . چیزی که در یک پله ٔ ترازو آویزند تا با پله ٔ دیگر برابر شود. (برهان ). || و پاهنگ مرادف پاشنگ مخفف پادآهنگ مرکب از پای بمعنی پاینده و محفوظو آهنگ بمعنی قصد و چون آنرا بجهت تخم نگاهدارند گویا آهنگ حفظ آن کرده اند. (رشیدی ). || خلخال .
اعینیلغتنامه دهخدااعینی . [ اَ ی َ ] (ص نسبی ) نسبت است به اعین بمعنی فراخی در چشم . (از لباب الانساب ).
احنیلغتنامه دهخدااحنی . [ اَ نا ](ع ن تف ) مهربان تر. شفیق تر: هو احنی الناس ضلوعاً علیک ؛ ای اشفقهم علیک . (منتهی الارب ) (تاج العروس ). || (ص ) مرد گوژپشت . کوزپشت . مؤنث : حَنْواء.
یک آهنگیلغتنامه دهخدایک آهنگی . [ ی َ / ی ِهََ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت یک آهنگ . هم آهنگی . (ازیادداشت مؤلف ). رج__وع به یک آهنگ و هم آهنگی شود.
disaccordدیکشنری انگلیسی به فارسیتخلف، مخالفت، عدم هم اهنگی، عدم توافق، عدم هم اهنگی داشتن، مخالفت کردن، مخالف کردن
پیشاهنگیفرهنگ فارسی عمید۱. سازمان تربیتی و ورزشی در بیشتر کشورهای جهان که شاگردان مدارس و جوانان را با منش پیشاهنگی که پرورش جسم و فکر و آمادگی برای کارهای نیک است آشنا میسازد.۲. (حاصل مصدر) نوعی تعلیموتربیت ورزشی برای شاگردان مدارس و جوانان که شبیه تعلیمات نظامی است و جوانان را ورزیده، نیکوکار، و فداکار بارمیآورد
اختلال تحولی هماهنگیdevelopmental coordination disorderواژههای مصوب فرهنگستاناختلال مهارتهای حرکتی که مشخصۀ آن نقصان قابلملاحظه در رشد هماهنگی حرکتی است