آییننامۀ بینالمللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندریinternational ship and port facility codeواژههای مصوب فرهنگستانآییننامهای که سازمان بینالمللی دریانوردی برای تأمین و ارتقای امنیت کشتیها و تسهیلات بندری تدوین کرده و لازمالاجراست اختـ . آییننامۀ باکوب ISPS code
هاهنلغتنامه دهخداهاهن . (اِخ ) (هان ) اتو. شیمیدان معاصر و کاشف معروف آلمانی که موفق به شکافتن اتم اورانیوم گشت و بدین سبب در سال 1944 م . به اخذ جایزه ٔ نوبل نائل شده وی در سال 1879 م . در فرانکفورت به دنیا آمد. در دانشگاهها
آهن ربافرهنگ فارسی معین( ~. رُ) (اِفا. اِمر.) 1 - هر جسمی که آهن ، فولاد، و نیکل را به طرف خود جذب کند. ؛ ~ی القایی جسمی که در اثر مجاورت با آهن ربا خاصیت آهن ربایی پیدا کند. ؛~ی الکتریکی (برقی ) میلة آهنی که سیم روپوش داری را چندین بار دور آن پیچیده باشند و همین که جریان برق را از سیم روپوش دار عبور دهند، میلة آهن خاص
مانیتیتلغتنامه دهخدامانیتیت . [ ی ِ تی ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح زمین شناسی ) اکسید مغناطیسی طبیعی آهن را گویند که فرمولش Fe3O4 می باشد. وزن مخصوصش بین 4/9 تا 5/2 متغیر است . سختیش بین <span clas
مغناطیسلغتنامه دهخدامغناطیس . [ م َ / م ِ ] (معرب ، اِ) آن سنگ که آهن به خود کشد. (مهذب الاسماء). سنگ آهن ربای . مَغنَطیس . مَغنیطیس . (منتهی الارب ). مأخوذ از یونانی ، سنگ آهن ربا. (ناظم الاطباء). به لغت یونانی ، سنگ آهن رباباشد... و به حذف الف هم به نظر آمده
دم تنگ چاهنلغتنامه دهخدادم تنگ چاهن . [ دَ ت َ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه . صنایع دستی آنجا قالی و قالیچه و جوال و گلیم بافی . ساکنان از طایفه ٔ طیبی می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span
خراهنلغتنامه دهخداخراهن . [ خ َ هََ / هَِ ] (اِ) یک نوع رستنی باشد که بهندی بوهال گویند. (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع).
چناهنلغتنامه دهخداچناهن . [ چ َ هََ ] (صوت ) کلمه ٔ تحسین به معنی چنانهن . (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی زه و احسن و آفرین . و رجوع به چنانهن شود.
خار پیراهنلغتنامه دهخداخار پیراهن . [ رِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مخل و موذی است . (آنندراج ) : خار پیراهن فانوس شود رشته ٔ شمعجا به هر بزم که آن آتش سوزان دارد.فطرت (از آنندراج ).