اوابینلغتنامه دهخدااوابین . [ اَ وْ وا ] (ع ص ،اِ) ج ِ اَواب در حالت نصبی و جری . نیک توبه کاران .- صلوة الاوابین ؛ نماز چاشت . (ناظم الاطباء).
گاوبانلغتنامه دهخداگاوبان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگهدارنده ٔ گاو. محافظ گاو. صاحب گاو. یاری کننده ٔ گاو: بقّار، گاوبان . ثوّار. گاوبان . (منتهی الارب ) : چو شیری که آتش بدم درزنددم گاوبان را بهم برزند. نظامی (از آنندراج ).رجوع به گویا
ایوبیانلغتنامه دهخداایوبیان . [ اَی ْ یو ] (اِخ ) سلسله ای که از 564 تا 648 هَ . ق . حکومت کردند و اولین آنها صلاح الدین بن ایوب است که اصلاً کرد است و در خدمت نورالدین محمودبن زنگی سرمیکرده است . رجوع به صلاح الدین و رجوع به ای
ژرلغتنامه دهخداژر. [ ژِ ] (اِخ ) از قلل جبال پیرنه نزدیک کوههای اوبن (پیرنه ٔ سفلی )، به ارتفاع 2612 گز.
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن فطر اوبن ابی نصر. از ثابت البنانی روایت کند، ابن ابی حاتم او را ذکر کرده است ولی مجهول است . (لسان المیزان ج 2 ص 87).
ساسی بوقالغتنامه دهخداساسی بوقا. (اِخ ) چهارمین تن از خانان آق اردو از خاندان «اردا» است که از709 هَ . ق . تا حدود 715 در دشت قبچاق شرقی حکومت میکرد. (از ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 206).
شارل هشتملغتنامه دهخداشارل هشتم . [ ل ِ هََ ت ُ ] (اِخ ) معروف به مهربان پسرلوئی یازدهم و شارلوت دو ساووا. وی بسال 1470م . در قصبه ٔ آمبواز تولد و بسال 1498 م . وفات یافت . در سال 1483 م . به پادش
شبانکارهلغتنامه دهخداشبانکاره . [ ش َ رَ / رِ ] (اِخ ) (ملوک ...) نام سلسله ای است از ملوک ایران که از سال 448 تا سال 756 هَ . ق . در ولایت اجدادی خود به ارث حکومت میکردند تا اینکه به دست آل مظفر