خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اورا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اورع
فرهنگ فارسی معین
( اَ رَ) [ ع . ] (ص تف .) پرهیزگارتر، پارساتر.
-
جستوجو در متن
-
هیزم
فرهنگ فارسی معین
(هِ زُ) (اِ.) هیمه ، چوبی که برای سوختن به کار می رود. ؛ ~ تر به کسی فروختن کنایه از: بدی کردن به کسی و خصومت اورا برانگیختن .
-
فر
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ یا رّ) [ په . ] (اِ.) 1 - فروغی ایزدی که بر دل هر کس بتابد اورا بر دیگران برتری می دهد. 2 - شکوه ، جلال . 3 - زیبایی ، برازندگی .