اوقللغتنامه دهخدااوقل . [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) برکوه برآینده تر: هو اوقل من غفر؛ او از بزغاله ٔ کوهی بر کوه بهتر بالا میرود. (ناظم الاطباء): اوقل من وغل . (از مجمع الامثال میدانی ).
گاوکللغتنامه دهخداگاوکل . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 12000گزی باختر صحنه و 3000گزی جنوب شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . دشت ، سردسیر، دارای 215 ت
گاوکللغتنامه دهخداگاوکل . [ ک ُ ] (اِخ ) یکی از کوههای دو هزار مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 153 بخش انگلیسی ).
گاوکل قلعهلغتنامه دهخداگاوکل قلعه . [ ک ُ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان ، واقعدر 11000گزی جنوب باختر صحنه و 2000گزی جنوب شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . دشت ، سرد معتدل . دارای <span class="hl" d
حوقللغتنامه دهخداحوقل . [ ح َ ق َ ] (ع اِ) نره . (منتهی الارب ). عورت مرد. (مهذب الاسماء). || (ص ) پیر بازمانده از جماع . (منتهی الارب ). مردم سخت پیر. (مهذب الاسماء).
اوکلوسلغتنامه دهخدااوکلوس .[ اُ ک ِ ] (اِخ ) یکی از حکمای یونان قدیم است و از شاگردان فیثاغورث بود. در حدود سنه ٔ 500 ق . م . در لوقانیای قدیم واقع در جنوب ایتالیا متولد شد و اثری موسوم به «طبیعت کائنات » دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
اوکلوسلغتنامه دهخدااوکلوس .[ اُ ک ِ ] (اِخ ) یکی از حکمای یونان قدیم است و از شاگردان فیثاغورث بود. در حدود سنه ٔ 500 ق . م . در لوقانیای قدیم واقع در جنوب ایتالیا متولد شد و اثری موسوم به «طبیعت کائنات » دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
گاوکللغتنامه دهخداگاوکل . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 12000گزی باختر صحنه و 3000گزی جنوب شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . دشت ، سردسیر، دارای 215 ت
گاوکللغتنامه دهخداگاوکل . [ ک ُ ] (اِخ ) یکی از کوههای دو هزار مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 153 بخش انگلیسی ).