اَز یَکْ پِسْتاگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی به ترتیت ، یک به یک ، از اول ، از ابتدا ، از یک کنار
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
پستالغتنامه دهخداپستا. [ پ َ ] (اِ) بر سر کاری رفتن که قبل از این شروع در آن شده باشد. (برهان قاطع). || ذخیره . اندوخته . || بار. کرت . دفعه : این پستا سیرآهک بساز. || نوبت : من از آسیا می آیم تو می گوئی پستا نیست ؟. آسیا و پستا.
بچاردلغتنامه دهخدابچارد. [ ب ُ ] (اِ) لغت محلی گنابادمترادف پستا. ردیف . صف . (از یادداشتهای لغتنامه ).- امثال :گندم را از یک بچارد درو کن ؛ یعنی از یک پستا درو کن .
آرددانلغتنامه دهخداآرددان . (اِ مرکب ) آن خانه از نانوائی که در آن آرد پستا کنند. || کندو یا ظرفی دیگر که در آن آرد ریزند.